زمین داره میلرزه آسمونا تاریکه این آخرین سربازه به قتلگاه نزدیکه از خیمهی بی قرارا از لای گرد و غبارا داره میبینه عموشو تو حلقهی نیزه دارا میبینه چشماشو دیگه بسته میبینه چقد نیزه شکسته خدایا شمر کجا نشسته؟ (وای عمو حسین عمو حسین)۳ رهاش کنید نامردا این سورهی انسانه پای کدوم بیدینی رو سینهی قرآنه؟ این جسمی که روبرومه قرآن ناطق عمومه عمه برو توی خیمه اینجا دیگه کار تمومه بمیرم سر نیزهها بلندن اومدن راه نفس ببندن کنارت آب میریزن میخندن (وای عمو حسین عمو حسین)۳ عمو داره دیر میشه بیار سرت رو بالا شنیدم از حرفاشون که وقت خِیمهست حالا دشمن چقد بیوجوده تو زندهای هنوز زوده که ببینی خیمههاتو اسیر آتش و دوده میزنن به نیزهها سرارو میزنن تک تک دخترارو میکشن چادر و معجرارو