ریزه‌خواران او زمینی‌ها

ریزه‌خواران او زمینی‌ها

[ حاج منصور ارضی ]
ریزه‌خواران او زمینی‌ها
خاکش علّامه‌ی امینی‌ها

بارگاه مطهّرش آورد
عرشیان را به شب‌نشینی‌ها

سجده کردم به سنگفرش حرم
با چنین جلوه‌آفرینی‌ها

می‌نشیند به کفشداری او
خاک پاهای اربعینی‌ها

در فراق حرم عزادارم
شوق دیدار کربلا دارم
...
آن‌قدَر که حسن کرم دارد
سایه‌ای بر روی سرم دارد

گرچه از خانه دور افتاده
همسری خوب و محترم دارد

شده در پادگان اگر تشییع
تنش از تیر کِی ورم دارد؟

گرچه دور از مدینه خاک شده
لااقل این حسن حرم دارد

مجتبی در تحیّر زهراست
خاک قبرش ز چادر زهراست
...
کوچه که تنگ شد، مردّد شد
راه او، راه مادرش سد شد

فاطمه بین کوچه سیلی خورد
حسن افتاد بر زمین، بد شد

آن کسی که به مادرش خندید
با جسارت ز چادرش رد شد

فاطمه پیش اوّلین پسرش
خُرد شد، آن‌چه که نباید شد

مادری زار و خسته را برداشت
گوشوار شکسته را برداشت

نظرات