ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگرِ صد دَم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی .... انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است چشم زهرا و علی وقفِ عزای زینب است گریه بر او هست، گریه بر حسین و بر حسن مبدأ گریه در عالم، غصههای زینب است در غدیرِ کربلا، زینب امامت میکند جلوهی مَن کُنتُ مولا در ولای زینب است پنج تن دلدادهی اویند، پس با این حساب اصلاً این اهل کساء، اهل کسایِ زینب است حق شفا را داده بر تربت که این خاک شریف کیمیای عشق شد چون خاکِ پای زینب است کربلا را زینب از غربت برون آورده است پرچم سرخ حسینی در هوای زینب است نور خاک چادرش کافر مسلمان میکند عزّت اسلام از یا ربّنای زینب است شام را با جملهی اِلّا جمیلا خاک کرد ابتلای انبیاء جمعاً بلای زینب است دختر حیدر کجا و کوچه و بازار شام؟ مردن ما کمترین درک عزای زینب است ... حقَّم بده اگر که من خمیده شدم قدر پنجاه سال دیده شدم .... ذرّهام و دلخوشیام نور توست حضرت خورشید به دادم برس