حاج محمود کریمی

دیدی از غصّه و غم، خسته و مالامالم

3245
211
دیدی از غصّه و غم، خسته و مالامالم
آمدی باز خودت، زود به استقبالم

از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هرکجا رفته‌ام و آمده‌ای دنبالم

مرگ همسایه و اقوام، مرا زنده نکرد
بس‌که با حرص و طمع در طلب آمالم

از سیه‌رویی و احوال بدم، هیچ مپرس
شرم‌سارم؛ چه بگویم؟! به همان‌منوالم

چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب‌به‌شب وقت مناجات و دعا، بی‌حالم

نظری کن که فقط، جلد نجف باشم و بس
نکند گم بشوم؛ مُهر بزن بر بالم

بی علی، هر دم و هر بازدمی، معصیّت است
با علی، حکم عبادات گرفت اعمالم

سفر کرب‌وبلا، تذکره‌اش با زهراست
آه مادر! چه شده تذکره‌ی هرسالم؟

من همان سینه‌زن داغ حسینت هستم
که پریشان‌شده از تشنگی‌اش، احوالم

کاش بودم به کنارش که تنش، پا نخورد
سال‌ها گریه‌کن آن بدن پامالم

کاش بودم که به او این‌همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مقطّع‌شده در گودالم

کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدارِ تنِ غارت‌شده در جنجالم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش