درد بده درد که جز درد دوا نیست

درد بده درد که جز درد دوا نیست

[ حاج منصور ارضی ]
درد بده درد که جز درد دوا نیست
غیر همین گریه‌ی من آب شفا نیست

از همه جا رانده شدم هیچ کریمی
پشت در خانه اش این قدر گدا نیست

پیرتر از هفته‌ی پیشم بغلم کن
طرد شدن از در این خانه روا نیست

شانه‌ی من زیر گناهان بزرگی‌ست
بخشش آن دست کسی غیر شما نیست

آبرویم را بخرید این شب جمعه
هیچ کسی مثل من انگشت نما نیست

مادر اگرچه نخورد غصّه برایم
دادرسی فکر من سر به هوا نیست

چوب خطاهای خودم بوده که خوردم
ورنه خدواند علی اهل جفا نیست

حاجت من را برسانید به مشهد
جز قسمی بهتر از امام رضا نیست

بر لب من تربت اعلی بچشانید
جای من بی سر و پا کرب و بلا نیست

آن که نظر کرده به ما باز حسین است
در دو جهان خوب تر از دلبر ما نیست

با قد خم مادر او گفت بنیَّ
در ته مقتل که برای همه جا نیست

پسرم جای تو بوده به سر شانه‌ی احمد
روی تن پاره‌ی تو کهنه عبا نیست

نظرات