تنها و بی کسم، بین شهرِ بلا

تنها و بی کسم، بین شهرِ بلا

[ حاج مهدی سلحشور ]
تنها و بی کسم، بین شهرِ بلا
میگم با اشک و آه، کوفه میا آقا

غربت شد قسمتم، موندم بی آشنا
درها روم بسته شد، آقا کوفه میا

غمِ دله منو، کسی نمیدونه
میون غربتم، چشام پر از خونه

مرامِ کوفیا، کشتنه مهمونه
برگرد، دریای خون میبینی

برگرد، فصلِ خزون میبینی
برگرد، داغِ جوون میبینی

حسین وای 4
حسین حسین حسین

***
دستامو بستنو، بردن توو کوچه ها

آتیش ریختن سرم، این قومِ بی حیا
وقتی خوردم زمین، گفتم زیر لبم

ای عشق فاطمه، آقا کوفه نیا
توو کوچه ها برام، مدینه شد تکرار

پاشیده خون من، روی در و دیوار
توحیدرو منم، مدافعات ای یار

برگرد، اینا نمک نشناشن
برگرد، جماعتی خَنّاسن

برگرد، پی سر عباسن
حسین وای 4

حسین حسین حسین
***

نظرات