حسین طاهری

تا قلم را می‌زنم در جوهر خون جگر

3703
67
تا قلم را می‌زنم در جوهر خون جگر
می‌شود ابیات شعرم واژه واژه شعله‌ور

گرچه از داغی تناور بر دلم دارم نشان
می‌زنم اما به جان کفر بی وقفه تبر

حصر محکم‌تر از دیروز ایران قوی
از ابر قدت‌ترین‌ها مانده نامی مختصر

نو ترین نیرنگ‌ها را با بصیرت پس زدیم
کوه با خورده نسیمی سست می‌لرزد مگر

این وطن هرگز ندارد غم به دل چون سال‌هاست
پرورانده درخودش فهمیده‌های بیش‌تر

هست تا نابودی ظلمت به عشق فتح قدس
سنگر دانش کنار نور ایمان مستقر

حک شود بر نیم‎کت‌‌های کلاس معرفت
ای محصل با شرافت باش چون دارد أثر

دانش‎آموزی اگر آموخت درس اقتدار
می‌شود علمش به تنهایی سلاحی معتبر

از همان علمی که خاری می‌شود بر چشم ظلم
تا شود عالم از این دشمن ستیزی با خبر

آخرِ آزادگی پرواز آزادانه است
بی قرار آسمان می‎گیرد آخر بال و پر

با شهادت سرنوشت کشورم خورده گره
خوش به حال آن‌‎که می‌‎بندد چنین بال سفر

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش