مهدی رسولی

تا سحر بیدار و زار

11915
169
تا سَحَر بیدار و زار
می‌کِشم از دل هَوار
بی‌قرارم بی‌قرار
بی‌قرار، بی‌قرار

ما همه چشم‌انتظار
کِی می‌آیی اِی‌بهار
توی دستت ذوالفقار
ذوالفقار، ذوالفقار

نور، حِیرونه، موسیٰ هم
می‌اوفته رو مَقدمت
صَد تا عیسَی بنِ مریم
میشه زنده با دَمت

واسه دیدارِ تو
کارم همش صبره، آقا آقا

احیا می‌گیرم چون
امشب شبِ قَدره، آقا آقا
امشب شبِ قَدره

(یک فرمان از تو از تو
جون دادن بامن بامن

اِذنِ من باتو باتو
خون دادن بامن بامن)

صَف به صَف حور و مَلَک
کَعبه باز خورده تَرَک
غَرقِ نوره نُه فَلَک
نُه فَلَک نُه فَلَک

نرجس، خاتون داره
گُل می‌چینه دور و بَرش

مثلِ کعبه هِی می‌گرده
دنیا دورِ سرش

تو کوچه باغِ دل
می‌پیچه بوی تو، آقا آقا

می اَرزه به عالَم
یه تار موی تو، آقا آقا
یه تار موی تو

یک فرمان از تو از تو
جون دادن بامن بامن

اِذنِ من باتو باتو
خون دادن بامن بامن

گورخودان دوشمَن اَثَر
اوندا که مَهدی گَلَر

ریشه‌ی ظُلمو کسَر
دین گَلَر، دین گَلَر

بیز، حِیراندا، مِیداندا
هر رَذلَه باش اِی‌مَریخ

بو، پرچمی، بیز بامِ
دنیایَ، نَصب اِی‌لَریخ

قانی اِلَ قَرقِیلَه
هر کافری رَذلی، آقا آقا

سالیادَ سَن رَزمی
عموم ابولفضلی آقا آقا
عموم ابولفضلی

(یامولا یامولا عزیزِ زهرایی) ۲

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش