تا روی دست خویش پسر را بلند کرد
3343
43
- ذاکر: حاج حسن خلج
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: شب هفتم محرم
- سال: 1400
تا روی دست خویش پسر را بلند کرد
تیر سهشعبه آهِ پدر را بلند کرد
برگشته بود سر به عقب بس که تشنه بود
از دردِ تیرِ حرمله سر را بلند کرد
وقت بُرون کشیدن تیرش خیال کن
از روی جسم فاطمه در را بلند کرد
هزار سال گذشت از حکایت لیلی
هنوز مردمِ صحرانشین سیَهپوشند
هرکسی نان و آب بَرَد طعمهی شمشیر شود
تو چه گفتی که گلویت هدفِ تیر شود
ز من بگوی به گلچین تلاش بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد
هر کودکی ز تاب رود گریه میکند
او خنده زد به صورت بابا و ز تاب رفت
میزنی خنده به من علت چیست
مگرم خندهی دشمن بس نیست
تیر سهشعبه آهِ پدر را بلند کرد
برگشته بود سر به عقب بس که تشنه بود
از دردِ تیرِ حرمله سر را بلند کرد
وقت بُرون کشیدن تیرش خیال کن
از روی جسم فاطمه در را بلند کرد
هزار سال گذشت از حکایت لیلی
هنوز مردمِ صحرانشین سیَهپوشند
هرکسی نان و آب بَرَد طعمهی شمشیر شود
تو چه گفتی که گلویت هدفِ تیر شود
ز من بگوی به گلچین تلاش بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد
هر کودکی ز تاب رود گریه میکند
او خنده زد به صورت بابا و ز تاب رفت
میزنی خنده به من علت چیست
مگرم خندهی دشمن بس نیست
نظرات
نظری وجود ندارد !