بدان ردای خلافت

بدان ردای خلافت

[ حاج جواد حیدری ]
بدان رِدای خلافت فقط سِزای علی‌ست
که جایگاه پیمبر فقط برای علی‌ست

که حرف‌های علی جملگی صدای خداست
که حرف‌های خدا نیز با صدای علی‌ست

خوشم که بین من و او شباهتی‌ست بزرگ
خوشم به این که خدایم همان خدای علی‌ست

نیاز نیست به اثبات اقتدار خدا
همین بس است برایم که مقتدای علی‌ست

قسم به جان علی آیه‌های قرآن را
اگر درست بخوانیم ماجرای علی‌ست

مگر نه این‌که، یدالله‌ فوق ایدیهم ؟
مگر نه اینکه یدالله دست‌های علی‌ست؟

به کفر می‌کشد آیا سوال ساده‌ی من؟
خدا برای چه هم نام هم هجای علی‌ست؟

قسم به صاحب عرش عظیم
عرش عظیم، بعید نیست بفهمیم بوریای علی‌ست

به نخ نمایی پیراهنش نگاه نکن
ستون اصلی عالم نخ عبای علی‌ست

صفای خانه‌ی پروردگار را بنگر
که ابتدای‌ علی بود و انتهای علی‌ست

پس از ولادت او سر به آسمان سایید
زمین از اینکه زمانی‌ست زیر پای علی‌ست

هوایی کس و ناکس نمی‌شوم هرگز
مرا هوای کسی نیست تا هوای علی‌ست

بگو به آنکه فراری‌ست سمت کوه از جنگ
میان معرکه جای تو نیست، جای علی‌ست

بگو سوار جمل را فرار بیهوده‌ست
که در قفای شتر اسب تیزپا‌ی علی‌ست

خروج کرده از اسلام هر که پرسیده است
مگر ملاک مسلمان شدن ولای علی‌ست؟

قسم به غربت طولانی‌اش دل شیعه
هنوز هم که هنوز است آشنای علی‌ست

هنوز یک نفر از خاندان مولا هست
کسی که شادی زهراست، دلگشای علی‌ست

همان که یوسف گمگشته‌ی زمانه‌ی ماست
همان عزیز که پشت سرش دعای علی‌ست

نظرات