بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام مشغول كار خانه شدی خوش سلیقه ام زهرا مرا چقدر بدهكار میكنی داری برای دل خوشی ام كار میكنی آیینه ی پر از تركم احتیاط كن رحمی به حال و روز كائنات كن باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تكانی نیاز نیست گیرم كه گردگیری امروز هم گذشت فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت آشفته خانه ی جگرم را چه می كنی خاكی كه ریخته روی سرم را چه می كنی زهرا به جای نان غم ما را درست كن حلوای ختم شیر خدا را درست كن با درد دنده های شكسته جدال كن تقصیر دست بسته ی من شد حلال كن شرمنده ام كه خانه ی امنی نداشتم