باز هم چهل بی مروت، با هم رسیدن شبونه باز هم بدون اجازه، ریختن سر اهل خونه... (باز امام این عالمو، پا برهنه و بی عبا با لباس خونه دارن، میکشونن پشت مرکبها)۲ این چه وضعشه، نامسلمونا یک جا غیرتم خوبه به خدا بی هوا آخه، میزنی چرا پیر مرد و هل نده بی عصا بمیرم برات آقا... تو شهر کی فکر امامه، گریه دوای آقامه گریش برای خودش نیست، میگه برای بچههامه حجرهها داره میسوزه، تو آتیش نامحرما مشغول نماز بود ولی، سجاده پر شد از رد پا بچههاش میخوان، که وداع کنن واسهی باباشون دعا کنن بی مروتا، کاش حیا کنن دختراش نذارین نگا کنن بمیرم برات آقا... هیزم، چقدر واژه تلخه، آتیش، چقد روضه بازه اما روی میخ این در، جاری نشد خون تازه گریههاش مگه بند میاد، قصه قصهی مادره گریههاش مگه بند میاد، روضه روضهی مادره ماجرای کوچه همش، جلو چشاش داره میگذره مرثیه زیاد طاقتا کمه، عمریه دل ما پر غمه بدجوری درا خورد به فاطمه، ضرب دست قُنفُض چه محکمه بمیرم برات مادر... شیخ الائمه گفت که روحو علی الحسین