ای کشته‌ی فتاده به هامون

ای کشته‌ی فتاده به هامون

[ غلامحسین مردانی ]
ای کشته‌ی فتاده به هامون،
حسین من حسین من

ای صِید دست و پا زده در خون
حسین من حسین من

قَتَلوکَ عَطشانا، ذَبَحوکَ عُریانا

رأس تو می‌رود بالای نیزه‌ها
من زار می‌زنم در پایِ نیزه‌ها

آه ای ستاره‌ی دنباله‌دارِ من
زخمی‌ترین سرِ نیزه‌سوارِ من

ای حسینم، ای حسینم
ای ضیاءِ هر دو عِینم

ای بی‌کفن چه‌ها این پاره‌تن کند
با چادرم تو را باید کفن کنم

من می‌روم ولی جانم کنار توست
تا سال‌های سال، شمعِ مزار توست

عمه جانم عمه جانم
عمه جانِ قد کمانم

خون گریه می‌کنم
برا ساعتِ غریبی، برا ساعتِ اسیری

خون گریه می‌کنم
تو کجا و مَلَأِ عام
تو رو بردنت خرابه، هردم از بزم شراب

عمه جانم عمه جانم
عمه جانِ قد کمانم

نظرات