ای عمو زود بيا بر سر من تا نگرديده خبر مادر من تن من زیر سم اسب سپاه مادرم منتظر و چشم به راه بشتاب و تن من پيدا کن (برگ سربازی من امضا کن )۲ آن زمانی که ز سوز جگرت رخ نهادی تو به روی پسرت (منم هم از دور نظر میکردم) ۲ هر زمان یاد پدر میکردم دوست دارم که میان دشمن تو بگیری سر من بر دامن پا بِنِه بر سر چشمان ترم تا نگویند که من بی پدرم