اگر ستاره و خورشید و ماه، تابنده است تمامِ علّتش این است بَر درت بنده است به دیدهی مُتکَبِّر که آبرو ندهند هر آنکه خاکِ دَرِ توست آبرومند است مرا به گریه بیاَنداز و خود حکومت کن که پادشاهیِ دریا به تو برازنده است به روزِ حَشر که عالَم به گریه مشغولند جزای گریهکنانِ غَمِ شما خنده است از آن زمان که به لبهای خُشکِ تو نرسید فُرات از پدر و مادر تو شرمندهاست گریستند به ذِبحِ گلوت حیوانات که جُزوِ گریهکنانت وُحوشِ دَرَّنده است بنی اَسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟! تَنِ تو این طَرَف و آن طَرَف پراکنده است **** چه شرافت اینکه گِدا شَوَم به سَرای تو که سَخا تویی چه عنایت اینکه به اِبتلا تو ببینیام که شفا تویی نَبَوی ثَمَر، عَلَوی پسر دُرِ فاطمی، حسنی کَرَم و شجاعتت همه چون پدر که تمامِ آلِ عَبا تویی جبروت محو جلال تو مَلَک است و میل وصال تو حَسُنَت جَمیعُ خِصالِ تو که ورای مدح و ثنا تویی به ضریح نزد حسین تو پدرت چو کعبه و حجر تو حَرَم از وجودِ تو شش جَهَت همه قبلهی شهدا تویی تو برای فِدیه مرا بخوان به طواف دور سرت کشان صَنَما به سَعیِ توام چنان که صَفا تویی و منا تویی نه فقط به چهره محمدی تو چنان خلاصهی احمدی که نگفته آنکه به عُمرِ خود سُخَنی ز روی هَویٰ تویی چو پدر در اوجِ هدایتش چو عمو به وقت شجاعتش تو چو عمّهای و حمایتش قَمَری و شمس و ضُحیٰ تویی به وداع تلخ تو از حَرَم چه نَهیب زد شَهِ محترم که رها کنید علی اکبرم! همه غرقِ ذاتِ خدا تویی پدرت چو دیده تَنِ تو را به کنار تو مُتحَیِّرا چه شده است پِیکرت اَکبَرا که تمامِ کرب و بلا تویی وَلَدی علی، وَلَدی علی وَلَدی علی، وَلَدی علی وَلَدی علی، وَلَدی علی وَلَدی علی، همهجا تویی