اومده بود وداع کنه دیدنی میشه دست به دست

اومده بود وداع کنه دیدنی میشه دست به دست

[ محسن عراقی ]
(اومده بود وداع کنه 
دید علی می‌شه دست به دست)۲
بچه‌ایو رو دست گرفت 
(که سخت می‌کشید نفَس)۲

(اومدم بی‌خود و شمشیر منّت بذارید
شیرخواره نداره تقصیر منّت بذارید 
سرِ این پدرِ پیر منّت بذارید)۲

امّا امّا، حرفِ پدر شهید شد 
که پسر شهید شد 
شبیه پرنده‌ای که از قفس پرید شد 
(عمقِ فاجعه مِنَ الوَرید اِلی الوَرید شد)۲

(یا رازقَ الطّفل الصّغیر 
از شیر گرفتنش به تیر)۲

تا گلوی اصغرو دید
رنگِ امام حسین پرید 
عبا که رو سرش کشید 
حرمله هم دیگه بُرید

غمِ حسین رُبابه 
که غرقِ اضطرابه

***

لالالا بخواب کبوترِ رُباب
الهی جای تو رو نیزه بود سرِ رُباب

چی می‌شد حرمله سه شعبه‌اشو به من می‌داد
تا گفتم اسمشو صدای خنده‌هاش اومد 

بی‌تو دیگه دنیا رو نمی‌خوام، علی بالام 
شد نقشِ بر آب آرزوهام، علی بالام 

فکر نمی‌کردم که یه روز سرت رو نیزه‌ها بره
از حرمله نمی‌گذرم خدا هم ازش نمی‌گذره

یه کاری کرده که دیگه واسم نمی‌خندی
لالایی می‌خونم و چشماتو نمی‌بندی

بلندیِ نیزه و سر خطر داره
آفتاب واسه صورتت ضرر داره

پا به پای نیزه‌دارا، مادرت نایی نداره
کلی ناله تو گلوته اگه سر نیزه بذاره 

لالالا لالا...

نظرات