اُمُّ الأدب اُمُّ القمر

اُمُّ الأدب اُمُّ القمر

[ امیر برومند ]
اُمُّ الادب اُمُّ القمر 
خاک رَهَت الماس و زر
وقتی که تو مادر بشی 
جانم فدای اون پسر

اُمُّ البنین ای نور منجلی
حاجت میدی تو بی‌معطّلی
دخیل من بر چادر شما
اُمُّ البنین یا زوجةُ العلی

الله الله به چشمای اباالفضلت
الله الله به دستای اباالفضلت
الله الله به حیا و وفاتون
الله الله به وفای اباالفضلت

اُمُّ البنین یا اُمّ القمر
اُمّ البنین یا اُمّ الأدب

اُمُّ القمر اُمُّ الأدب
نام تو اَحلی مِن رطب
از اون قدیم بی‌بی شما
اُمُّ الوفا داری لقب

یار عقیلة العرب بی‌بی
می‌باره از اسمت ادب بی‌بی
به چادرت فطرس و جبرائیل
سجده کند هر روز و شب بی‌بی

الله الله به غوغای اباالفضلت
الله الله به سیمای اباالفضلت
الله الله دوتا چشماش یک دریاست
الله الله به دریای اباالفضلت

نظرات