اقرار میکنم که نبودم گدای تو آماده نیست خانهی قلبم برای تو کاری برای آمدن تو نکردهام عمری نبوده است رضایم رضای تو در جستجوی خیمهی سبزت نبودهام مرغ دلم، نزده پر در هوای تو خیلی مرا صدا زدهای موقع گناه اما به گوش من نرسیده صدای تو ناقابلم ولی به نگاهی خریدیام دادی اجازه تا که شوم مبتلای تو مرا دگر نکن از خیمهات جدا حالا که تازه من شدهام آشنای تو روی لبم دعای ظهورت دمادم است تا عاقبت بخیر شوم با دعای تو اذنم بده کنار تو باشم همیشگی تا که شود تمامیِ هستم فدای تو یابن الحسن... وقت عزا برای عموی تو حمزه است جانم فدای محنت بی انتهای تو مصلح شده مقابل تو گوییا تنش این است شرح روضهی صوم و مصای تو از داغ روضهی جگرش خون جگر شدی آتش گرفته سینهی غرق بلای تو اینجا عبای جد تو آمد به کار او رفته به سمت کربوبلا روضههای تو اینجا سفی زخم و جراحت ندیده است وای از حدیث غربت کربوبلای تو زینب کنار پیکر اکبر رسید و گفت از چه شکسته است حسینم عصای تو از داغ اکبرت شده موی سرت سفید خون سر علی شده حالا حنای تو در آن زمان که روی عبا چیدهای تنش پیچیده است نالهی مهدی بیای تو ای حسین...