سجاد محمدی

احوال من از این تن تب دار روشن است

1093
20
احوالِ من، از این تنِ تب‌دار روشن است
زندانِ من، به چشمِ گوهربار روشن است

از صبح، تا غروب که حبسم به زیرِ خاک
تا صبح، حالم از دم افطار روشن است

این سال‌ها که سخت گذشته برای من
دم به دمش ز آه شَرر بار روشن است

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش