می‌رسه به محضرت سلامی

می‌رسه به محضرت سلامی

[ حسین نوری ]
می‌رسه به محضرت سلامی
من کجا و با تو هم‌کلامی
خدا رحمت کنه اجدادمو، تو
بهترین ارثیه‌ی بابامی

من به هیچ صراطی جز راه تو مستقیم نمیشم
تا علی بابای شیعه ها باشه یتیم نمیشم
راس میگن که هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه
من بجز نجف تو هیچ سرزمینی مقیم نمیشم

بهشت من علیو - سرنوشت من علیه
خدا خودش میدونه - توو سرشت من علیه
ابوترابیَمو - خاک و خِشت من - علیه

أشهد أنک مولانا علی ۳

کرمت چه بی حساب کتابه
بردن نام علی ثوابه
بجز آخرت بجز روز حساب
خود دنیا بی علی عذابه

میشه سلمان کسی جای پای تو قدم بذاره
دم مردن پشیمونه ‌از روت هر کی کم بذاره
روز محشر چیزی جز محبت شما ندارم
مگه بی بی زهرا منت به روی سرم بذاره

نجات من علی و - واجبات من علیه
نماز و روزه خمس و - زکات من علیه
دلیل زندگی و - هم ممات من - علیه

اشهدُ انّک مولانا علی ۳

نوکریت از سرمم زیاده
میزنم حرفامو صاف و ساده
موقع خدافظی یه عمره  
میبرم‌ اسمتو بی‌اراده

هر کی بی علی باشه آخرتش ردیف نمیشه
هر کی با علی باشه کسی باهاش حریف نمیشه
تو "تَوکلت عَلَی اللهِ" منی تا با تو باشم
توی هیچ عرصه ای عزم و ارادم ضعیف نمیشه

سجود من علیه - هر قعود من علیه
تموم هستی و بود و - نبود من علیه
طپش طپش های قلب و - وجود من - علیه

أشهد أنک مولانا علی ۳

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات