حبیب من چرا

حبیب من چرا

[ حسین خدایاری ]
حبیب من چرا 
ز من بی‌خبری

میان کوچه‌ها
من و در بدری

به پای دارمو
من و این‌همه اشک ندامت

سرم بشکسته و
سر زینب تو به سلامت ۲

حسین جان ؛ کوفه میا ۳ حسین

شود غرقه به خون
 تن اکبر تو

ز دوشت پر زند
 علی اصغر تو

عزیز فاطمه 
تو که بر همه شاه و امیری

به ناموست بگو
که دگر شده وقت اسیری 2

حسین جان ؛ کوفه میا ۳ حسین

نرفت از یاد من
غم کرببلا

هجوم و آتشِ
عدو در خیمه ها

شدم مسموم کین
جگرم ز غم تو کباب است

لب خشکم ببین
که شبیه تو تشنه ی آب است ۲

حسین جان ؛ واغربتا ۳ حسین

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات