اشکم رَوَد ز چشم، چون ابرِ در بهار روزِ زمانه شد، از غصه شامِ تار ۲ هم عرش و هم بهشت ، رنگ عزا گرفت غوغای روضه باز، در سینه پاگرفت ۲ کسی - در حجره دست و پا زد غمی - آتش به ماسوا زد ۲ ای هادیِ اُمَم ، ای صیدِ خورده تیر ای گشته از جفا، در خانه ات اسیر ۲ با زهر کینه ها، از پا فتاده ای بر خاکِ غصه ها، سر را نهاده ای ۲ غمی- آتش به ماسوا زد کسی- در حجره دست و پا زد ۲ منبع:سایت بی پلاک