وا عطشا وا عطشا در خیمه‌ها غوغا شده

وا عطشا وا عطشا در خیمه‌ها غوغا شده

[ امیر آهمند ]
وا عطشا وا عطشا در خیمه‌ها غوغا شده
از تشنگی طفل رباب زخم لبانش وا شده
اصغر تلظی می‌کند سقا خجالت می‌کشد
از این غم بی انتها خونین دل دریا شده

چون ماهی دور از آب شده بی‌تاب علی علی
از سوز عطش دیگر ندارد خواب علی علی
پیچیده صدا در خیمه ارباب علی علی

*****

روی دست بابا رفته تا انتهای بی کسی
در خیمه‌ها دارد رباب می‌میرد از دلواپسی
ای خصم بی شرم و حیا یک طفل چندین ماهه را
آخر مگر با تیر هم از شیر می‌گیرد کسی

عالم می‌زند بر سر که شد بی سر علی علی
روی دست بابا می‌زند پرپر علی علی
نوحه خوان شده در خیمه‌اش مادر علی علی

-------------------------------
انجمن ادبی تکیه نوکری

نظرات