
یه کسایی میرن و تا حرم پر میکشن میرن و جام غم رو یه تنه سر میکشن مثل ارباب اومدن مثل ارباب پر زدن مثل ارباب تشنه لب به دل لشگر زدن وای از نگاه آخرش از اشک و آه مادرش از لحظهای که از بدن جدا شد سرش وای از غرور تو چشاش از بغض مونده تو صداش از بارون تو چشمای خیس دخترش ترک ترک رو لباش میگه حسین حسین حسین خود فاطمه هم باهاش میگه حسین حسین حسین غریب مادر یاحسین حسین .. یه شبایی بعضها از همه دل میبرن اونا که مونده فقط دارن حسرت میخورن مثل مادر بیصدا باتن غرق به خون رفتن و موندن شدن مثل مادر بینشون وای .. وای ازصدای حنجر و از خون گرم حنجرش از لحظهای که زیر پا رفت پیکرش وای از تن غرق به خون از گریههای بی امون ای کاش نبینه عکسشو یه بار خواهرش ترک ترک رو لباش میگه حسین حسین حسین خود فاطمه هم باهاش میگه حسین حسین حسین غریب مادر یاحسین حسین ..