گل بریزید بر سر این شاخ شمشاد حسن

گل بریزید بر سر این شاخ شمشاد حسن

[ محمدحسین حدادیان ]
گل بریزید بر سرِ این شاخِ شمشادِ حسن
بی زره آمد به میدان، تازه داماد حسن
شاخ شمشاد حسن، ای تازه داماد حسن... 

رَحِمَ الله مَن نادیٰ یا حسن
بگو مبارک بادا با حسن... 

****

 گل بریزید بر سرِ این شاخِ شمشادِ حرم
بی زره آمد به میدان، تازه داماد حرم
شاخ شمشاد حرم، ای تازه داماد حرم... 

رَحِمَ الله مَن نادیٰ یا حسن
بگو مبارک بادا با حسن... 

می‌خونه قطره‌های خونت
تو مجلس حنا بندونت
با قامت خمیده زهرا
شده مهمونت

دخترم از فردا تو غل و زنجیره
با سرِ رو نیزه‌ت ماه عسل میره

****

دردِ دل با فاطمه با مرتضی دارد حسین
کَس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین
نوجوان کربلا، ای قهرمان کربلا... 

رَحِمَ الله مَن نادی یا حسن
بگو مبارک بادا با حسن... 

میون خیمه‌ها محشر شد
گل برادرم پر پر شد
آوردنش برام سخت‌تر از
علی اکبر شد

کمک بده قاسم این پدر پیرو
پاشو بخون بازم اِن تَنکُرونی رو

دخترم از فردا تو غل و زنجیره
با سرِ رو نیزه‌ت ماه عسل میره... 

****

ای علمدار حسین، آمد علمدار حسن
زیر مرکب قد کشیده سَروِ گلزار حسن
ای علمدار حسن، ای سروِ گلزار حسن

رَحِمَ الله مَن نادی یا حسن
بگو مبارک بادا با حسن...

به زیر مرکبا پیدا شد
ولی مُقَطَع الاعضا شد
با سینه‌ی شکسته قاسم 
مثل زهرا شد

من و نفس‌های آخرِ تو قاسم
موم عسل یعنی پیکر تو قاسم

نظرات