
گرچه باور نمیکنم اما منمو کربلا خدا را شکر مَردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد دوباره روضهی آقا به اربعین افتاد نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت عرق شرم به چشمش ز جبین میافتاد اولین مرتبهاش بود زمین میافتاد آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا