
گر بیفتد ره مجنون به شبستان نجف ۲ میزند هوی کشان سر به بیابان نجف حیدر حیدر حیدر... عزت آن است شبی خاک کف پای علی کربلا رفته در این حال به قربان نجف ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند بارک الله بگیرند ز سلطان نجف دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز ۲ رزقمان میرسد از گوشهی ایوان نجف حیدر حیدر حیدر... سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز رزقمان میرسد از گوشهی ایوان نجف علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدای نام علی آفریده شدم برای علی تا بیفتم به دست و پای علی