اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نِگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم، دارم تمنّایی که در آغوش خود گیری دوباره دختر خود را اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را زِ دورادور میدیدم گلویت عمّه میبوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
ناز نفست