ندبه

ندبه

[ محسن بیننده ]
خسته شدم از این روزای بی کسی
از این همه سکوت وسردی

ای مهربون من
آروم جون من
همش می‌گم که برمی‌گردی

قراره تا کی
غم تو روز و شب نذاره واسم
قراره تا کی
تو رو ببینمت ولی نشناسم

لب ما و قصه‌ی زلف تو
چه توهمی، چه حکایتی
تو و سر زدن به خیال ما
چه ترحمی، چه سخاوتی

غزلم اگر تو بسازیم
و نی‌ام اگر بنوازیم
به نسیم یاد تو راضیم
نه گلایه‌ای نه شکایتی

می‌ترسم آخرش مرگم برسه و
محل به حال من نذاری
بسه نبودنت
کو صبح دیدنت
بگو کجای روزگاری

دلم می‌گیره
که از تو خبری توی عالم نیست
می‌بینی آقا
تو غم داری من عین خیالم نیست

تو که آینه تو که آیتی
تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی
تو قیام کن که قیامتی

به نماز صبح و شبم سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
که نشسته با چه ملاحتی

غزلم اگر تو بسازیم
و نی‌ام اگر بنوازیم
به نسیم یاد تو راضیم
نه گلایه‌ای نه شکایتی

نظرات

عالی هستش.

نفست همیشه گرررررم. ماشاالله

🌹 الله 🌹 ماشالله خیلی زیبا بود

سلام عرض ادب انشالله خیر ببینی حاج محسن ، نفست گرم ، انشالله ۱۲۰ سال نوکریو اربابو بکنی. یاعلی

علیرضا محمد شیخیعلیرضا محمد شیخی

عالی خدا به نفست برکت بده