من آه کشیدم نمیدونی چی تو این راه کشیدم چقدر نالهی اُمّاه کشیدم من آه کشیدم نیزههای رو تنت دستامو برید، دستامو برید دستامو برید قاتلت روی سرم نعره میکشید من دویدم حرمله پشتم میدوید پشتم میدوید پشتم میدوید پاشو داداش تو رو به قرآن مجید جنگ و جدال شد دیگه دیدن تو واسم خیال شد تشنه بودی ولی ذبحت حلال شد حرمت نذاشتن لگدا واسه تو صورت نذاشتن یه دقیقه تو رو راحت نذاشتن سنگایی که میزدن، خورده به سرم دست من سپر شد و، لِه شد سپرم همهجا جنجاله، غارت امواله تازیانه در دست، صحبت خلخاله آخ بمیره زینب، زخمی گوداله نگران و مضطر واسهی اطفاله آه پر تاول شده پاهای رقیه آه میزنن چنگ به موهای رقیه آه نمیبینه دیگه چشمای رقیه هرچی بود دزدیدن، بچهها ترسیدن میکشیدن ما رو رو زمین خندیدن چندتا دختر زیر دست و پا لرزیدن استخونها له شد آه ماجرایی این جنگ آه میزنن به بچهها سنگ آه من سکینهام که دشمن آه میزنه به صورتم چنگ کربلا غوغا شد، سر رو نیزه جا شد آوارهی صحرا زینب کبری شد آه حسین بدنم داره میلرزه پس کجاست جعفر وحمزه رفت سر بابا به نیزه تمومِ حسین، رو به رومه حسین خودت بگو که پیکرت کدومه حسین به مرکب آب میده تو روصدا که میزنم شمر جواب میده حسین جانم....
ناز نفست
حسین وای ارامشم
ماشاءالله به این صدا
ناز نفست
نفست گرم 😍