
نهان ز من ز چه رُو روی نیلفام کنی؟ ز چیست روز مرا تیرهتر ز شام کنی؟! درِ بهشت کنی باز و زود میبندی چه میشود نگه نیمه را تمام کنی؟ به آن لبی که ز من خواهشی نکرد، بخند بخند؛ ورنه به من خنده را حرام کنی نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت چرا به حُرمت من اینهمه قیام کنی؟ ***** مادرم دلشکسته میخوابید میشد از درد خسته میخوابید با سرِ نیمهبسته میخوابید اکثراً هم نشسته میخوابید ... چادرت را بتکان، روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست