فکر و ذکرم همه این بود

فکر و ذکرم همه این بود

[ حسین قربانچه ]
فکر و ذکرم همه این بود که مجنون باشم 
دائم الخمر می از ساحل کوثر باشم 

من ملک بودم و فردوس نشین بودم و بعد
(آدم آورد که گریان تو دلبر باشم)2

گر بنا هست مرا دست کسی بسپاری  
(بهتر آن‌ست غلام علی‌اکبر باشم)2

(مادرت داد به من درس حسین جان گفتن)2
مادرت یاد به من داد که نوکر باشم 

بر مشامم می‌رسد لحظه بوی کربلا 
بر دلم ترسم بماند (آرزوی کربلا)2

تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده 
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات