فلک چیست ایوان موسی بن جعفر ملک چیست دربان موسی بن جعفر کند کسب نور آفتاب منور ز شمع شبستان موسی بن جعفر چو قرص قمر را ببینی تو گویی که نانیست از خوان موسی بن جعفر به گاه تکلم بودی گوهر افشان لب به ز مرجان موسی بن جعفر که دیده است درّی به دریای هستی به از درّ دندان موسی بن جعفر خدایش دهد جا به دوزخ هر آن کو کشد سر ز فرمان موسی بن جعفر خوشا آن که چون اختر طوسی از جان بود منطبق خوان موسی بن جعفر هر کس که یا باب الحوائج را صدا کرده موسی بن جعفر حاجت او را روا کرده غیر از خدا که شأن او را خوب میداند هر کس که مدحی گفته در حقش جفا کرده از بیحیایی که به آقا بیحیایی کرد با دیدن روی خوش آقا حیا کرده با دوستان خود نمی دانم چه خواهد کرد وقتی که قرض دشمنش را هم ادا کرده در کنج زندان نیست او در وادیِ طور است اینجا کلیم الله خلوت با خدا کرده با او زنید از سجده و افتاده در این زندان یعنی زلیخایی به یوسف اقتدا کرده از کهکشان او گرفتند اخترانش را این چند وقت اصلا ندیده دخترانش را