علی را چه بنامم

علی را چه بنامم

[ حنیف طاهری ]
علی را چه بنامم 
علی را چه بنامم؟ 

علی را چه بخوانم؟ 
ندانم، ندانم 

ثنایش نتوانم، نتوانم 
علی دست خدا بود 

علی مست خدا بود 
علی را چه بنامم؟ 

علی را چه بخوانم؟ 
علی پرتو خورشید امامت 

علی عطر خوش باغ کرامت 
چه گویم که در این مرحله گنگ است زبانم 

علی را چه بنامم؟ 
ندانم، ندانم 

ثنایش نتوانم، نتوانم 
[علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را 

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را 
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین 

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند 

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را] 
*** 

خدا خواست که خود را بنماید 
در جنّت خود را به رخ ما بگشاید 

علی را به همه خلق نشان داد 
علی رهبر مردان صفا بود 

علی آینه ی پاک خدا بود 
علی معنی تسلیم و رضا بود 

علی زینت شبهای دعا بود 
دویده است عجب عشق علی در رگ و جانم 

علی را چه بنامم؟ 
علی را چه بخوانم؟ 

ندانم، ندانم 
ثنایش نتوانم، نتوانم 

[مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ 
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را 

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن 
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را 

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت 
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را] 

*** 
علی گرچه خدا نیست 

ولیکن ز خدا نیز جدا نیست 
برو سوی علی تا که وفا را بشناسی 

ببر نام علی تا که صفا را بشناسی 
اگر آینه خواهی که ببینی رخ حق را 

علی را بنگر تا که خدا را بشناسی 
چه گویم سخن از او؟ که نگنجد به بیانم 

ندانم که سخن را به چه وادی بکشانم؟ 
ندانم، ندانم 

ثنایش نتوانم، نتوانم 
علی مرد حقیقت 

علی شاه طریقت 
علی مرهم دلهای خراب است 

ره کوی علی راه صواب است 
اگر راه علی را نروی 

نقشه ی تو نقش بر آب است 
من از نام علی، عشق علی در هیجانم 

علی را چه بنامم؟ 
علی را چه بخوانم؟ 

ندانم، ندانم 
ثنایش نتوانم، نتوانم 

[بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من 
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا 

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب 
که علم کند به عالم شهدای کربلا را] 

***

نظرات