
شکر هر هفته به من برگ دعوت میرسد بر گنهکاری چو من هم، وقت صحبت میرسد هر زمان گریان شدم درها به رویم وا شده وقت بخشیده شدن، بر من علامت میرسد هر کسی با بال توبه سوی تو پر میکشد مطمعناً تا به مقصد با سلامت میرسد گوش من پر گشته است از حرفهای ناثواب چون صدای تو به من دیگر به ندرت میرسد هیچ چیزی بدتر از دوری ز درگاه تو نیست هر که دور از توست مارش به ندامت میرسد مهربانیهای تو من را بدعادت کرده است زشتی اعمال من دارد به کثرت میرسد تا میان پاکبازان خویش را جا میدهم بر من آلوده هم باران رحمت میرسد برگهی عفو مرا هر روز امضا میزنند تا که پیشانی من بر مهر تربت میرسد دوست دارم لحظهی آخر نجف باشم فقط باز یعنی بر من مهجور نوبت میرسد روضهی رضوان ما طوف ضریح مرتضاست قبل مردن دست نوکرها به جنت میرسد بهترین رزقها گریه برای مادر است هر کسی گریان زهرا شد به ثروت میرسد جلوهای از عصمت اللهی زهرا فضه است بر کنیز خانهاش هم فیض عصمت میرسد درد شانه باعث افتادن شانه شده دست مادر بر سر دختر به زحمت میرسد بقچهای را با اشاره زینبش میآورد حرفهای مادرانه به وصیت میرسد زینبم این پیروهن سهم حسینم میشود جز حسینم بر کسی یک تکه خلعت میشود