سر شاه دین به سنان کین مگر امشب شام غریبان است؟ مگر امشب شام اسیران است؟ چو شد این عالَم سیه از ماتم مگر امشب شام غریبان است؟ مگر امشب شام اسیران است؟ طفل یتیمی ز حسین گم شده واویلا واویلا قامت زینب ز غمش خم شده واویلا واویلا میرسد از قتلهگه بوی گلی شاخه شکسته گوئیا دیشب کنار جسم تو زهرا نشسته اشک مادرم چکیده روی رگهای بریده یا حسین و یا حسین میکشد از خیمهها وز قلب ما آتش زبانه دشمنت بر ما تسلّی میدهد با تازیانه ای امان از درد سیلی روی ما گردیده نیلی یا حسین و یا حسین همین جا لاله ام را سر بریدند ملائک از گلویش بوسه چیدند همین جا قطرهها بر ساقه نیزه ز زخم حنجر گل میچکیدند خودم دیدم غزالان حرم را ز دست گرگها چون میرمیدند گهی در دامن آتش فتادند گهی آتش به دامن میدویدند یتیمان طعم تلخ بی کسی را ز نیش تازیانه میچشیدند به گرمی از زبان دود و آتش نخستین تسلیتها را شنیدند