زدم به این در و آن در، جهان شده محبس

زدم به این در و آن در، جهان شده محبس

[ حاج منصور ارضی ]
زدم به این در و آن در، جهان شده محبس  
رها نمی‌شوم از پشتِ میله‌های قفس  

خودم به جرمِ خودم اعتراف دارم باز  
مرا اسیرِ خودش کرده‌ای هوا و هوس  

یکی‌یکی به حسابم برس، ولی آخر  
خودت به دادِ گنه‌کارِ بی‌پناه برس  

شبی که می‌گذری از کنارِ باغچه‌ام  
ضرر کن و بخر از بارِ میوه‌ی نارَس  

همین که یادِ تو کردم، مرا بغل کردی  
همین فکرِ منِ بی‌نوا، تو بودی و بَس

نظرات