
زاهد به ره کعبه و راهب به سوی دِیر اما من مجنون هوسم کوی حسین است عمری بُود که عاشق و دیوانهی توام در انتظار گردش پیمانهی توام شهد ولای تو شده با خون من عجین (نوشم بده که سائل میخانهی توام)۲ (ارباب من مرا به غلامی قبول کن)۲ چون ریزهخوار سفرهی شاهانهی توام (فخرم همین بس است که ارباب من تویی)۲ ردم نکن که ک ل ب در خانهی توام (ابی عبدالله یاحسین) ۴ هزار سال دگر گر به قبر من گذری ز خاک نعره برآرم حسین امیر من است (ابی عبدالله یاحسین) ۴