رفتی و بی سرو پا همگی شیر شدند با من و عمّه سر پوشیه درگیر شدند من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران دست بسته به زور تازیانه کی زیر گلوت رو عزیزم اینطور بریده ناشیانه شیب گودال و شاه بی ردا وا محمّدا عمّه جان رو به مدینه زد صدا وا محمّدا تا به گودال رسیدم به خدا خسته شدم بس که دشنام شنیدم به خدا خسته شدم لااقل صیدتو رو به قبله کن شمر حوصله کن شمر حوصله کن اول بکش بعد هلهله کن شمر حوصله کن شمر حوصله کن زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید آی نامسلمونا باید اول بکشید بعد غارتش کنید نه عبا مونده براش نه عمامه اینکه زیر دست و پا مونده امامه این چه سر بریدنیه از سر ظهر که شروع شده هنوز داره ادامه عینِ روایته شلوغ قتلهگاه نزدیک سه ساعته