تو قتلگاه پیچیده بوی خون تیغ میکشن رو جسم نیمه جون عمه ببین تنها شده عمو داره میبره شمر سرش رو با وضو عمه ببین سنان چه بیحیاست عمو حسین من به زیر نیزههاست بیا دستامو ول کن تا منم برم تو گودال نمیتونم ببینم تنش میشه لگد مال بیا دستامو ول کن عمه تا واسش فدا شم اگر عمو نباشه من میخواهم زنده نباشم آه عمه(۳) ریخته بهم موی سره عمو نیزه زدن تو حنجره عمو عمه ببین لحظهی آخره هر کسی از تنش یه چیزی میبره عمه ببین به زیر چکمهها عمو حسین چطور میزنه دست و پا بیا دستامو ول کن تا واسهش سپر بشم من داره بابا حسن منو صدا میزنه شخصا مگه نمیبینی دیگه عموم یاری نداره چجوری شمر داره پاشو روی گلوش میزاره آها عمه(۳)