تعویض کن دلم را همراه پرچم خود محرم نما مرا با ماه محرم خود مزد محرمم را یک کربلا نوشتند سود زیاد بردم پیش تو با کم خود دردم خرید زهرا وقتی دو دم گرفتم از دم خرید ما را با ناله و دم خود پیغمبران زمان سختی حسین گفتند اعجاز کرده ارباب با اسم اعظم خود وقت نزول رحمت من نیز بهره بردم باران درست کردم با اشک نم نم خود بعد از گذشت عمری بیچارگی کشیدن وقتش شده بسازی از بنده آدم خود قابل بدان دو چشمی که از غم تو خون شد بر چشم گریهکنها بگذار مقدم خود دردم زیاد اما زخم حسین بیشتر حق داشت نوکر او یادش رود غم خود آب فرات گرچه از مهر مادرت بود محروم شد لبش از حق مسلم خود شد عمه صبورت، صبرش تمام وقتی تکیه به نیزه میزد با جسم مبهم خود