بیا مادر، دشت کرب و بلا، شد ز جورِ خزان، لالهگون امشب ببین مادر زیرِ بار مَحَن، گشته همچو کمان، قامتِ زینب اگر مادر خم شده کمرم، خون شده جگرم، میزنم بر سر از آن ترسم ساربان برسد، از جفا ببرد دست و انگشتر فلک گشته، دیده گریانم، غریبِ شامِ غریبانم مادر ای مادر به دادم برس گُلت بودم ای شفایِ دلم، آسیاب فلک، چون گلابم کرد ببین مادر، لَخته لَخته دلم، سوزِ داغ ِحسین، چون کبابم کرد بیا مادر با شکسته دلی، همنوایِ دلِ زارِ زینب شو دو طفل از ما گم شده، تو بیا، جستجو بِنَما، یارِ زینب شو پرستار این یتیمانم، غریب شام غریبانم مادر ای مادر به دادم برس بیـا لَختی ساربان بشنو، از برای خدا، آه زهرا را مَکِش خنجر، بهر خاتم او، تا به خون نَکُشی، ماه زهرا را برو بیرون ساربان به خدا چون به گوش دلم زمزمه آید نمیبینی سـوی قتلگهاش با دیدهی تر، فاطمه آید مزن آتش بر دل و جانم، غریبِ شامِ غریبانم مادر ای مادر برس به دادم