اینجوری که گرفتم رو سینم غریب ترین بابای رو زمینم تیر سه شعبه ای که به گلوت خورد نذاشت یه سالگیتو من ببینم کارتو کردی حرمله دلت خنک شد آخرش سه شعبه لازمش نبود بترس از آه مادرش میبینی خدا گریه هامو پیش دشمنا میبینی خدا بچمو رو دستم کشتنا میبینی خدا داری میبینی خدا ***** تا که دیدی لشکر روبروتو یهو دیدن سفیدیِ گلوتو جای یه جرعه آب اومد به سمتت شبیه اون تیری که کُشت عموتو مِنَ الاُذُن اِلَی الاُذُن مِنَ الوَرید اِلَی الوَرید به اسباشون آب میدادن ولی به تو آب نرسید میبینی خدا خونو از گلوش پاک میکنم میبینی خدا شیرخوارمو هم خاک میکنم میبینی خدا داری میبینی خدا **** سر تو افتاده به روی دوشم صدای مادرت میاد به گوشم زیر عبا گرفتمت عزیزم با مادرت چجوری روبرو شم تیر سه شعبه زنده کرد خاطره ی میخ درو حرمله ی مدینه کُشت یه بچه و یه مادرو میبینی خدا زنده زنده آخر کُشتنش میبنی خدا پیش چشم مادر کشتنش میبینی خدا داری میبینی خدا