ای عمو! تا ناله‌ی هَل مِن مُعینت را شنیدم

ای عمو! تا ناله‌ی هَل مِن مُعینت را شنیدم

[ حاج محمود کریمی ]
ای عمو! تا ناله‌ی هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه، با شور جان‌بازی دویدم

آن‌چنان دل‌برد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
که‌آستینم را ز دست عمّه‌ام زینب، کشیدم

فرصتی نیکو ز هَل مِن ناصرت آمد به دستم
تو کرم کردی که من در قلزم خون، آرمیدم

جای تکبیر أذان ظهر، در آغوش گرمت
بانگ مادرمادر زهرا در این صحرا شنیدم

گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عموجان
بر سر دست تو، من قربانی شش‌ماهه دیدم

کس نداند جز خدا که‌از غصّه‌ی مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم

دست من افتاد از تن؛ گو سرم بر پایت افتد
سر چه باشد؟! تیر عشقت را به جان خود خریدم

تا برون از خیمه‌گه رفتی، دل من با تو آمد
تو به رفتن روو نهادی؛ من ز ماندن، دل‌بریدم

جای بابایم امام‌مجتبی خالی‌است این‌جا
تا ببیند من به قربان‌گاه تو آخر شهیدم

ناله‌ای از سوز دل کردم به زیر تیغ قاتل
شعله‌ها در نظم عالم‌سوز میثم آفریدم

نظرات