ای طشت یاری‌ام بده دیگر بریده‌ام

ای طشت یاری‌ام بده دیگر بریده‌ام

[ محمدحسین حدادیان ]
ای طشت یاری‌ام‌ بده دیگر بریده‌ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده‌ام

عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم
کوچه‌ نرفته‌ای‌ که‌ بدانی چه دیده‌ام

نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته‌ام که چه حرفی شنیده‌ام

راضی به مردنم که نبینم مغیره را
من ناز مرگ را به دل و جان خریده‌ام

وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید

داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید
بالا نشسته حرمله 

******

بدنم پر شده از جای لگد

******

دیر برید 
آخ یه دل سیر برید
تا من بشم پیر برید
آخ بمیرم

بد برید

*******

(مرهم زخم زبان شادم کن
راحت از طعنه‌ی شیادم کن
زین همه خاطره‌ی جان‌فرسا
آخر ای زهر تو آزادم کن
گر تویی تشنه به خون جگرم
من به نوشیدن تو تشنه‌ترم)

(دستی سیاه صورت ماه مرا گرفت)

نظرات