امیره صاحب منصب بینظیره زمزمهش جوشنه و مجیره من کجا غلامیِ حیدر نوکرش صاحب الغدیره نوکراش از راه نجفنشینیها شدن علّامهی قاضی و امینیها علی اشراف به راه آسمون داره مگه میشه بشناسنش زمینیها علّامهپرور، مافوق باور حدّ خیر و شر، قاضیِ محشر شاه والاتر، دست بالاتر مولانا حیدر، حیدر حیدر حیدر حیدر سخیفه، بشنوه مدّعیِ سقیفه ذات دشمنِ علی کثیفه بهخدا فرار کردن از جنگ خیلی زشته واسهی خلیفه شاه لا فرّار، شاه کعبهزاده، علی سمبل رزم و معنیِ جهاده علی چه بسا حتی اون یکی به وقت فرار خودشم زیر لب میخونده ناد علی ای مرد میدان، محبوب یزدان ای شیر غرّان، شمشیر برّان فاروق دوران، خورشید تابان ای روح قرآن، آقاجان، آقاجان
یا حیدر ، ماشاالله