امشب چه خبره تُو مدینه

امشب چه خبره تُو مدینه

[ وحید شکری ]
امشب چه خبره تُو مدینه
ذکر لب عاشقا همینه

پیچید توی هوای زمستون
عطر خوش بهاریِ بارون
غصّه رفته و خنده شکفته
رُو لب پیر و جَوون

اومده کسی که غم‌ها رو می‌بَره
اونی که بد و خوبو یک‌جا می‌خره
توی مهربونی از عالَمی سَره

عاشقونه می‌خونم با همه‌ی وجودم
نغمه‌ی امشبمه، گوشواره‌ی سُرودم

ای حسین عشق منی تو...

*****

نازِ قدمای نورسیده
مولا کرب‌وبلا صِله می‌ده

دنیا اومده بابِ شفاعت
وا شد روی همه درِ رحمت
پای گهواره‌ش اومده فُطرس
تا که بگیره حاجت

اومده واسه‌ی نوکر نِعمَ الامیر
اومده واسه گداها خیرِ کثیر
دل همه توی دامش شده اسیر

رسیده از آسمون سوّمین نورِ خدا
کف بزنید اومده خامسِ آل عبا

ای حسین عشق منی تو...

*****

اومد لحظه‌ی کرامت عشق
اوجِ نقطه‌ی حرارت عشق

هیشکی مثل این آقا ندیده
خنده‌ش بانیِ مِهر و امیده
امشب دستِ ماها رو نگیره
خیلی ازَش بعیده

اومدم درِ خونه‌ش زانو بزنم
با همه‌ی روسیاهیم رُو بزنم
حرمو با مژه‌هام جارو کنم

محتاجِ حرمشم، الهی که عاقبت
با یه نیمه‌نگاهش برسم به سعادت

ای حسین عشق منی تو...

نظرات

سلام‌خسته‌نباشید‌لطفا متن‌رو‌هم‌بزا‌رید