امشب تموم غصّه‌ها رو می‌بَرم از یاد

امشب تموم غصّه‌ها رو می‌بَرم از یاد

[ وحید شکری ]
امشب تموم غصّه‌ها رو می‌بَرم از یاد
همراه جمع نوکرا میگم شب میلاد
أهلاً و سهلاً مَقدم مولا مبارک باد

جنّت خودشو می‌کشونه زیر پاهای این نورسیده
مهتاب تا حالا توی عمرش به زیباییِ این ماه ندیده
دریا رو می‌کنه به ساحل آخه نمک عشقو چشیده

ای اهل زمین، دنیا اومده کشتیِ نجاتِ دنیا
ارباب اومده عیدی بگیرین از دست علی و زهرا

یا ثارالله جانم أبی‌عبدالله...
****
عرش خدا شد واسه مهمونی قُرق امشب
فُطرس گرفته از ملائک مُشتلق امشب
انگار که درآورده پَر از ذوق و شوق امشب

دارن فرشته‌ها میارن، از آسمونا گُل دسته دسته
زهرا قرص قمر آورده، خنده رو لب مولا نشسته 
هر کس درِ این خونه اومد، مطمئنه که بارش رو بسته
 
از روز ازل کارش کرمه احسانی که از قدیمه
خوان کرمش پهنه همه جا از بس که آقام کریمه

یا ثارالله جانم أبی‌عبدالله...
****
اونقد که از خود بی‌خودم تا صبح نمی‌خوابم
امشب اگه گرمه سَرم مستِ مِیِ نابم
جاریه اشک شوقم و بی‌تابِ اربابم

اونقد عاشق این آقام که، دار و ندارمو پاش می‌ریزم
بابام گفته که نوکرش باش، اگه می‌خوای عزیز شی عزیزم
یک سال بگذره و نبینم حَرمشو به والله مریضم

یک شب بودنِ توی حرمش با هیچی عوض نمی‌شه
کاشکی بمونه تا روز ابد سایه‌ش رو سرم همیشه 

یا ثارالله جانم أبی‌عبدالله...

نظرات