
اتش زبانه زد، در خانه علی در بین شعله سوخت، پروانه علی زینب به سرزنان، سوی که میدود از پشت در چرا خونابه میرود شد خاک چادرش، بر شانه کوه درد از میخ در بپرس، با مادرم چه کرد افتاده از نفس، همسنگر علی یک آیه شد، جدا از کوثر علی در بین بسترش، وقت شهادتین دارد وصیتی، نوحو علی الحسین راس تو میرود، بالای نیزه ها من زار میزنم، در پای نیزهها آه ای ستارهی، دنباله دار من زخمیترین سر، نیزه سوار من عمه جانم، عمه جانم عمه جان قد کمانم با گریه آمدم، اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم، برگرد خیمه گاه بعد از دقایقی، دیدم که پیکرت در خون فتاده و، بر نیزهها سر است ای بی کفن چه با، این پاره تن کنم با چادرم تو را، باید کفن کنم من میروم ولی، جانم کنار توست تا سالهای سال، شمع مزار توست عمه جانم، عمه جانم عمه جان قد کمانم