
من از این جمع خوب و با ایمان رخصتی خواهم از برای بیان در شب جشن این گل رعنا مطلبی عرض میکنم به شما به امیدی که قدر آن دانید ای جوانان، که اهل ایمانید از قدیم و از آن زمان دور با دلی پاک و با سری پر شور روضهخوان شما، دلاور بود مرد میدان جنگ و سنگر بود جبهه پر بود، از صدای سعید روضه خوانده، از برای شهید با شهیدان، چه الفتی میداشت بذر عشق و جنون، به دل میکاشت بعد ایام جنگ، خسته نشد از جهاد و خطر، گسسته نشد بعد جنگ و گذشتن از آن راه سنگرش شد تمام دانشگاه جبههی علم و عشق و فرهنگش بوده همواره، سنگر جنگش روضه و شعر او، اثر میکرد سینه را در خطر، سپر میکرد تازگیها شده همچون کبوتر گنبد هر شب جمعه، میرود مشهد نخ تسبیح، پاره میکرده بس که او، استخاره میکرده خانه و خانوادهاش والاست پسرش روضهخوان آل عباست این یکی را نگو، که دلبری است او محمدرضای طاهری است نوجوان بود و کوه غیرت داشت او که فرماندهی، چو همت داشت جبههها و صدای نیمهشبش سوز آن نالهها و تاب و تبش با شهیدان، چو پا به پا میرفت هر قدم تا به کربلا میرفت روح او، گرچه پر لطافت بود مرد سختی و عزم و طاقت بود دو برادر کنار او هستند همه جا، افتخار او هستند محسن و مرتضی، که استادند به محمد، چه درسها دادند نمرهی آن دو تا اگر صد داشت نمک دیگری محمد داشت هر سه گرچه بسی، اثر دارند همه سرمایه، از پدر دارند شیر مادر، حلال جانش باد نغمهی یا حسین، اذانش باد جلساتش ز معرفت، پربار توی اخلاص و گریه، آخر کار ذاکری باصفا و ارزشی است یار مجموعههای ورزشی است پرده بردارم از رخ یاری که تو بهتر ز من، خبر داری گنج پنهان، ولی مشهود است مرد شعر و قصیده، محمود است آنکه در خواندنش پر احساس است عاشق روضههای عباس است جبههی جنگ و رزم و عشق و جهاد درس دلدادگی، به او میداد پدرش، از قبیلهی شهداست مادرش، مرد عرصهی زنهاست بیتشان، پر شد از شمیم شهید بعد بابا، غم برادر دید مثل بلبل، که گرمیِ باغ است سر او پر حرارت و داغ است مرد سبک و سرود و هر شور است مجلسش پر جوان و پر نور است بسکه در این زمینه خلاق است محور شور و حال عشاق است عربی خوان و آذری خوان است نام او، در تمام ایران است گرچه شوخ و رئوف و دلپاک است گاهی اوقات هم، غضبناک است او تسلط، به لهجهها دارد نمکی در میان ما دارد این جماعت، برادری دارند سر یاری رهبری دارند این جماعت، همه علمدارمد و مهیا برای پیکارند این جماعت، علی مئاب هستند انقلابیِ انقلاب هستند این جماعت، پِیِ امام هستند قابل شکر و احترام هستند این جماعت، کجا پِی نامند چون که دنبال حق اسلامند این جماعت زکات دین دادند آبرویی به سرزمین دادند هر که زین طایفه سری دارد یا مدالی ز نوکری دارد جزئی از این جماعت زیباست مورد لطف حضرت زهراست این جماعت، که اینچنین جورند دست پروردههای منصورند پیر راه و دلی جوان دارند نظر از صاحبالزمان دارند جمع ما جمع از نیابت اوست هر کجا روضه هست، صحبت اوست او یکی بوده، تا ندارد که حرف جز کربلا، ندارد که تو بگردی تمام دنیا را مثل او که نمیشود پیدا ناز دارد، چه ناز زیبایی غمزههایش بوَد تماشایی او ز اسرار عشق، آگاه است مرد استاد دیدهی راه است با بزرگان دین غرابت داشت سینهاش، عطر و بوی تربت داشت خار چشم همه حسودان است همچنان او، امیر میدان است نفس او، همیشه حیدری است نمک روضههای رهبری است حرف حق و حساب او زیباست مهر و قهر و عتاب او زیباست کاش بود و خودی نشان میداد تا گریزی به روضهخوان میداد شده امشب، شب جوان حرم پیشتاز مدافعان حرم آن که اول قتیل مکتب شد سپر خیمهگاه زینب شد هرکه جانش، فدای رهبر شد الگوی او، علیِ اکبر شد ای جوانان، وزیده بوی عشق مثل کرب وبلا ز خاک دمشق کاش سال دگر همین ایام جشنمان با شکوه و شور تمام بشود یک چنین شبی بر پا گوشهی صحن زینب کبری ای جوانان، دعا کنید امشب که خدایا به عصمت زینب دیگر آن مصلح زمان برسان حضرت صاحب الزمان، برسان **** شب میلاد این پیام بس است در جواب تو، یک کلام بس است از همه ما کسی که خوبتر است سرور ما، حسین سازور است